زهرا خدا پرست کارشناس پیشگیری های فرهنگی و اجتماعی:
طبق پژوهش های صورت گرفته در قرن حاضر فروپاشی فرهنگي و هويتي، به علت عدم کارآمدی در تربیت و هدایت صحیح سرمایه های انسانی است و از عمده مسائل استراتژیک حکومت و حاکمیت، موفقیت در مهار بحران های احتمالی اجتماعی و تربیت نسل کارآمد به شمار می رود.
آخرين انديشهها و تئوريهاي نظريه پردازان از سویی حاكي از آن است كه امروزه سرمايه گذاري درآموزش مطلوب به افراد جامعه مفيدترين و اثربخشترين شكل سرمايه گذاري در درازمدت ميباشد و استقلال فرهنگي، سياسي و اقتصادي هر جامعه تا حد بسيار زيادي به آن بستگي دارد. آموزش، محور اساسي و گام اول براي دستيابي به يك توسعه سالم و پايدار و همه جانبه است. یادگرفتن و یادگیري کلید بالا بردن کیفیت منابع انسانی است. این کلید وقتی بکار میآید که آموزش، مجموعهاي از فرایندها تلقی شود. فرایندهایی که نه تنها مهارتهاي حرفهاي را شکل میدهند، بلکه فرد را قادر میسازند تا استعدادهاي بالقوه خویش را براي مشارکت هوشمندانه و پذیرش مسئولیت و احترام به بشریت شکوفا کند. توجه حاکمیتی و خصوصی به موضوع رشد و تکامل یکپارچه تا مرز ۸ سالگی، تربيت فردي و جمعي را سهل مينمايد. اين امر كمك مينمايد با ايجاد فهم مشترك، پيشرفت اخلاقي و علمي متناسب و با سرعت بيشتري ايجاد شود.
از سوی دیگر پژوهشهای بسیاری اثبات کردهاند که ریشه اغلب مشکلات اجتماعی، شخصی و رفتاری انسان عصر حاضر در ضعف یادگیری مهارتهای پایه و بنیادین متناسب با اوضاع و احوال جامعه خویش است .
مهمترین دوران یادگیری غیر مستقیم مفاهیم پایه، سنین ۲ تا ۷ سالگی به خصوص طلاییترین دوران رشد، یعنی بین ۳ تا ۵ سالگی است. دورانی که طی آن ۹۰ درصد رشد مغز انسان صورت می پذیرد و اهمیت آن برای برنامه ریزان حوزه تربیتی به حدی است که از آن تحت عنوان بهترین شروع زندگی یاد میشود. تا بدان جا که در تعالیم اسلامی از آن تعبیر به “التعلیم فی الصغر کالنقش فی الحجـر” شده است و باید مفاهیم در این سنین به روش های مناسب منتقل شود. در این دوران بایستی تمامی ابعاد سلامت (جسمی – روانی – اجتماعی و معنوی) به صورت جامع مدنظر قرار گیرد و تمرکز اصلی آن آموزش از مسیر بازی باشد. ضروری است مفاهیم پایه اجتماعی در این سنین به روشهای مناسب و غیرمستقیـم منتقل شود. به عنوان مثال، اگر از ۵ عنوان اتهام نخست کشور، ۴ عنوان آن (ضرب و جرح عمدی، توهین، تهدید و تخریب)، مستقیماً به شقوق مختلف خشونت ارتباط دارد، پس بایستی مفهوم پایه اجتماعی تابآوری و صبر از طریق شعر، قصه، بازی، نمایش خلاق و…، در فکر و ذهن کودکان نهادینه گردد.
توجه ویژه به تمامی دوره های رشد و شکل گیری شخصیت انسان، پایش رشد وی و حصول اطمینان از انتقال مفاهیم؛ برای ایفای نقش مسئولانه و مثبت در اجتماع؛ محصول این قبیل مراقبتهای مسئولانه می باشد که نتیجه آن تربیت شهروندی بههنجار و انسان آرمانی به عنوان محور توسعه پایدار است. موضوعی که مثابه واکسیناسیون اجتماعی تلقی میشود و از طریق آموزش مهارتهای اجتماعی پایه به کودکان و نوجوانان، زمینه رشد شهروندان خودکنترل، مثبت و اجتماعی را فراهم و از طریق انتقال مفاهیم از طریق مهارت کد نویسی و فلسفه برای کودکان، زمینه رشد شهروندانی با تفکر انتقادی در برابر هجمههای فرهنگی غرب، استدلال منطقی و همچنین افرادی با توانایی حل مسئله بالا را به وجود میآورد.
در دهه دوم قرن ۲۱ در تعریف سواد (سومین تعریف)، ۱۲ دامنه به تعاریف قبلی اضافه شد که فراگیری این مهارتها مصداق باسواد بودن قرار گرفت. این مهارتها عبارت اند از:۱) سواد عاطفی۲) سواد ارتباطی ۳) سواد مالی ۴) سواد رسانه ای ۵) سواد تربیتی ۶) سواد رایانهای ۷) سواد سلامتی ۸) سواد نژادی و قومی ۹) سواد بوم شناختی ۱۰) سواد تحلیلی ۱۱) سواد انرژی۱۲) سواد علمی
مفهوم سواد در قرن گذشته تغییرات بسیاری کرده است، براساس چهارمین تعریف یونسکو درمورد سواد، باسواد کسی است که بتواند از خواندهها و دانستههای خود تغییری در زندگی خود ایجاد کند. در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک با سوادی قرار گرفته است یعنی شخصی با سواد تلقی میشود که بتواند با استفاده از خواندهها و آموخته های خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند. در واقع این تعریف مکمل تعریف قبلی است زیرا صرفا دانستن یک موضوع به معنای عمل به آن نیست. در صورتی که مهارتها و دانش آموخته شده باعث ایجاد تغییر معنادار در زندگی شود، آن گاه میتوان گفت این فرد انسانی با سواد است.
بدیهی است اگر نیمنگاهی داشته باشیم به آنچه کشورهای مترقی را بر آن داشته تا روی مقولهی آموزش به کودکان سرمایهگذاری کنند، میتوانیم پیش از آنکه زمان را از دست دهیم، شروع به سرمایهگذاری روی رشد فردی کودکان امروز (و صد البته بزرگان فردا) نماییم.
اکنون می توان نتیجه گرفت به منظور تربیت نسل سالم، مثبت، اجتماعی و خودکنترل با رویکرد پیشگیری از وقوع جرم و آسیب،
آموزش مهارت های اجتماعی برای کودکان ۳-۷ سال و آموزش مهارت های پیشگیری رشدمدار برای فرهنگیان و والدین دارای فرزند ۷ – ۱۲ سال از ضروری ترین مداخلات هدفمند در مسیر رشد می باشد؛ لذا معاونت اجتماعی پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه با همکاری دانشگاه های برتر و مطرح کشور سرفصل و محتواهای آموزشی غنی در این زمینه طراحی، تدوین و اجرا نموده است.
پیشگیری از وقوع جرم عبارت است از پیش بینی، شناسائی و ارزیابی خطر وقوع جرم و اتخاذ تدابیر و اقدامات لازم برای از میان بردن یا کاهش آن. در طبقه بندی جدید پیشگیری از جرم که در جرم شناسی امروزی از اواخر قرن بیستم به کاربرده شده، شامل پیشگیری اجتماعی و پیشگیری وضعی است. این دو نوع، فقط تدابیر غیر کیفری را در برمی گیرد و در این مفهوم، پیشگیری به مجموعه راهکارهایی اطلاق میشود که برای مهار بزهکاری ۲ طریق مورد استفاده قرار می گیرند: ۱- از طریق حذف یا محدود کردن عوامل جرم زا (پیشگیری اجتماعی)؛ ۲- از طریق اعمال مدیریت نسبت به عوامل محیطی و فیزیکی جهت کاهش فرصتهای ارتکاب جرم (پیشگیری وضعی )
پیشگیری اجتماعی که به دو نوع جامعه مدار و رشد مدار تقسیم می شود، یکی از انواع پیشگیری های غیرکیفری بوده که اساسی ترین راهبرد آن، پیشگیری رشد مدار از آسیب های اجتماعی و جرائم است. پیشگیری اجتماعی جامعه مدار در تلاش است تا با اتخاذ تدابیر و اقدامات مناسب برای از بین بردن یا کاهش عوامل جرمزا بر محیط اجتماعی و عمومی اثر گذارد. برای نمونه ایجاد مکانهای تفریحی و یا احداث فضای سبز میتواند در کاهش یا حذف عوامل محیطی جرمزا نقش مهمی ایفا کند و اما پیشگیری رشد مدار به دنبال آن است تا با شناسایی عوامل خطر، تقویت عوامل حمایتی و مداخله زودرس، از پایداری افراد در بزهکاری جلوگیری کند. بهبیاندیگر میکوشد تا با بهکارگیری اقدامات مناسب روانشناختی – اجتماعی زودهنگام از تداوم و استقرار رفتارهای مجرمانه در افراد ممانعت کند. این اقدامات باید پیش از بروز و در آستانه اختلافهای احتمالی معمول جلوی عوامل خطری را که کودکان در معرض آن هستند را بگیرد؛ بنابراین یکی از زمینههای پیشگیری اجتماعی در مورد بزهکاری اطفال و نوجوانان پیشگیری رشد مدار است که هدف از آن مداخله در سنین مختلف رشد یک طفل بهمنظور پیشگیری از ارتکاب جرم در آینده، هست.
پیشگیری از وقوع جرم سطوح چندگانه ای دارد اما پیشگیری به ویژه با تاکید بر توانمندسازی افراد و آموزش و آگاه سازی آنها از طریق نهادهای آموزشی و فرهنگی، کلیدی ترین راه حل برای مهار جرم و آسیب های اجتماعی شناخته شده است. آموزش و توانمندسازی افراد و کسب مهارت های مورد نیاز شناختی اجتماعی لازم برای –برخورداری از زندگی سالم در جامعه، از اقدامات موثر در پیشگیری از وقوع جرم و شیوع آسیب های اجتماعی است.
مهارت های اجتماعی مجموعه ای از توانایی ها است که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورند و این توانایی ها فرد را قادر میسازند تا مسئولیت نقش های مختلف اجتماعی را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران با خواست ها، انتظارات و مشکلات زندگی به ویژه در حوزه روابط بین فردی به شکل مؤثرتری مواجه شود. مهارت های مورد نیاز زندگی به منظور ایجاد و تقویت روابط بین فردی مناسب، پذیرش و انجام مسئولیت های زندگی، قدرت حل مسئله و تصمیم گیری، حل تعارضات و کشمکش ها بدون توسل به اعمال خشونت آمیز و غنای روابط انسانی صورت می گیرد.
بنابراین، سرمایه گذاری در زمینه توانمندسازی نسل آینده ساز جامعه، ثروت انسانی ارزشمندی را برای پیشرفت جامعه به دنبال خواهد داشت. در صورتی که کودکان، نوجوانان و نیازهایشان را بشناسیم؛ آن ها را باور کنیم و با آگاهی و دانش، مسیری هموار را برایشان مهیا سازیم، بر اساس تجربه جهانی، کوتاه ترین و سهل الوصول ترین مسیر را برای رشد و توسعه جامعه انتخاب کرده ایم.
پیشگیری رشدمدار یکی از انواع سطوح پیشگیری است که در آن سعی می شود از طریق شناسایی عوامل خطرزای فردی و اجتماعی و بکارگیری عوامل حمایتی با انجام مداخله های روانشناختی اجتماعی زودهنگام در سطوح خانواده، مهدکودک، مدرسه و محیط اجتماعی از شکل گیری و شیوع آسیب های اجتماعی پیشگیری شود.